توسعه سازمان شامل سه فاز است؛
– خروج از انجماد
– ایجاد تغییر
– تثبیت وضعیت جدید یا انجماد مجدد
می توان این چرخه را تکرار نمود . هر فاز از هر چرخه، بر مدیریت تغییر ماهرانه و فعال و ارتباط دوطرفه برای این تغییر، تأکید میکند.
توسعه سازمانی تلاشی برنامهریزی شده در سطح سازمانی می باشد که از بالا به پایین مدیریت میشود.
هدف توسعه سازمانی بهبود فرآیند ها برای افزایش سلامت و اثربخشی سازمان می باشد.
امروزه این اصطلاح به شکل گستردهتری استفاده میشود. توسعه سازمانی میتواند یک برنامهی تغییر استراتژیک در سطح سازمان باشد که به صورت مرکزی کنترل میشود و چندین ماه یا سال طول میکشد.
«توسعه ی سازمان، بدنهای از دانش و عمل است که از طریق افزایش هماهنگی در بین سیستم های مختلف موجود در سیستم کلی، کارایی سازمانی و توسعهی فردی را بهبود میبخشد. مداخله ی توسعه سازمانی شامل روش شناسی ها و رویکردهایی به برنامهریزی استراتژیک، طراحی سازمان، توسعه رهبری، مدیریت تغییر، مدیریت بهره وری، هدایت، تنوع، ساختن تیم و تعادل کار/زندگی است.»
در نتیجه توسعه سازمانی میتواند از ساختار های گزارش دهی بخشی یا مدیریتی بسیار فراتر برود. توسعه سازمانی میتواند بر روی تمام بیانیه ماموریت و چشم انداز بنگاه، فرآیند تصمیم گیری و روش های ارتباط و همچنین طراحی شغلها و جریان کار، تأثیر بگذارد.
کمربندهای شش سیگما
گواهینامه شش سیگما شامل وظایف، مسئولیتها و پاداشهای مختلفی است؛ و در این سطوح، تفاوتهایی در موارد قابل تحویل، مدتزمان سرمایهگذاری شده و امتحانات وجود دارد. ازاینرو، کسب گواهینامه اغلب منجر به درآمد بالاتر میشود. گواهینامه شش سیگما یکراه باورنکردنی برای شما برای بهبود تواناییهای خود بهعنوان یک رهبر در سازمانتان است. همچنین به شما کمک میکند تا فرآیندهای سازمان خود را بازسازی کنید. علاوه بر این، بر بهرهوری فوقالعاده در تمام جنبههای عملیات تأکید دارد؛ بنابراین، شش سیگما بیشتر بر حذف اشتباهاتی که در فرآیندها وجود دارد تأکید میکند. همچنین بر شناسایی گامهای غیرضروری که تلاش و منابع سازمان را مصرف میکنند و تحول سازمانی موفقی را ممکن میسازد، تمرکز دارد.
یکی از مباحث پر اهمیت در طرح ریزی واحد های صنعتی و غیر صنعتی ، مساله چیدمان می باشد که تاثیر بسزایی در عملکرد واحد مذکور خواهد داشت. به طور کلی از دو روش می توان به مساله چیدمان پرداخت : یکی روش سعی و خطا که بسیار هزینه زا می باشد و باید منابع زیادی را درگیر نمود و دیگری روش های علمی می باشد که نتایج بهینه ایی را به همراه خواهد داشت. باتوجه به وسعت کار و تجهیزات و اقلام درگیر در واحد ها روش دوم (روش علمی) پیشنهاد می گردد. بدین منظور در این پست قصد داریم با برخی مفاهیم و کلیات طرح ریزی بیشتر آشنا شویم.
شش سیگما بهطور گسترده در صنایع مختلف ازجمله تولید، مراقبتهای بهداشتی و مالی مورداستفاده قرارگرفته است. تمرکز آن بر تصمیمگیری مبتنی بر داده و بهبود مستمر، آن را به ابزاری ارزشمند برای سازمانهایی تبدیل میکند که در تلاش برای تعالی هستند.
به یاد داشته باشید، شش سیگما فقط در مورد آمار نیست. بلکه در مورد ایجاد یک فرهنگ کیفیت و بهبود مستمر است؛ بنابراین، چه یک رهبر کسبوکار، مدیر پروژه، یا فردی حرفهای و باکیفیت هستید، برای افزایش عملکرد سازمان و رضایت مشتری، شش سیگما را بررسی کنید.
McKinsey 7S 2
مدل 7s مک کینزی در دهه 1980 توسط مشاوران مک کینزی شامل تام پیترز، رابرت واترمن و جولین فیلیپز ارائه و توسعه پیدا کرد. از زمان معرفی، این ابزار توسط فعالان دانشگاهی و مشاوران بسیاری مورد استفاده قرارگرفته و یکی از ابزارهای معروف و شناختهشده برنامهریزی استراتژیک و ارزیابی است. هدف این ابزار نشان دادن چگونگی قرار گرفتن 7 عنصر سازمانی مختلف در کنار هم برای رسیدن به حداکثر میزان از اثربخشی در سازمان و یا بررسی وضعیت موجود میباشد. نکته اصلی در این مدل این است که تمام این 7 عنصر دارای ارتباط درونی با یکدیگر بوده و اینکه یک تغییر کوچک در یک بخش سازمان نیاز به تغییر در بخشهای دیگر به منظور حفظ انسجام و اثربخشی سازمانی میباشد.
mistake
خطا در علم و زندگی روزمره میتواند معانی متفاوتی داشته باشد و بسته به موضوع مورد نظر بیانکنندهٔ پیامدهایی است که مدنظر فاعل آن فعل نبودهاست. در گام اول باید به معنای واحدی رسید و سپس بررسی نمود که آیا خطای رخ داده در اثر عوامل داخلی بوده یا خارجی و سپس می توان با توجه به ماهیت آن اقدامات پیشگیرانه و اصلاحی مناسب را انجام داد
تفویض اختیار 3
"تفویض اختیار" عبارتی هست که معمولا بصورت غلط تعبیر شده و در موارد مختلف به اشتباه از آن استفاده می گردد. تفویض اختیار زمانی معنا پیدا می کند که شما آگاهانه یک نفر را انتخاب کنید و اختیار بخشی از کارها را که وظیفه معمول شماست و در ازای انجام آن حقوق می گیرد به او واگذار کنید.
مدیریت مشارکتی 1
"کیفیت مدیریت، عامل تعیین کننده ای در هر بازرگانی است. به گمان من بهترین نوع مدیریت آن است که به کارمندان راه می دهد تا ضمن مشارکت در کار بتوانند بر پایه توان و ظرفیت خود به تحقق هدف های همگانی یاری دهند"
customer centric
به راستی چه چیز فوردهای متكبر را واداشته است تا زاویه نگاه خود را تغییر داده و به جای تحقیر مشتری, او را در جایگاه یک انسان صاحب حق و انتخابگر قرار دهند؟ آیا نگرش آنان نسبت به انسان متحول شده است؟ و یا جبر ناشی از شرایط آنها را واداشته به خواسته و انتظارات مشتریان خود اهمیت دهند.
customer centric 1
مشتری محور بودن یک سازمان نه تنها یک ضرورت جهت کسب موفقیت در کسب و کارهای قرن بیست و یکم است بلکه بخشی لاینفک از برنامه پیاده سازی شش سیگما نیز به شمار می رود. سازمان ها باید بیشتر بر آنچه که برای مشتری ارزش دارد تاکید بورزند تا بر محصول یا خدمتی که ارائه می کنند. زیرا تعبیر مشتری از ارزش همواره با درک سازمان از آنچه که برای مشتری ارزش محسوب می شود متفاوت است . پذیرفتن این تناقض ، نخستین گام برای سازمان در جهت حرکت به سمت مشتری محوری است.
اقداماتی که برای اجرای پروژه گسترش عملکرد کیفیت باید انجام دهیم: اولین اقدام: شناسایی مشتریان محصول/خدمت که شامل تمام افراد حقیقی و حقوقی متاثر از ویژگی های محصول/خدمت می باشد،…